پایگاه اینترنتی آینده پژوهی

فِرد پولاک

4,163

فردریک لودویک پولاک، تاریخ نگار، پژوهشگر علوم اجتماعی و آینده پژوه یهودی تبار هلندی از جمله مؤثرترین پایه گذاران مطالعات آینده است. پولاک که در دوم ماه مه ۱۹۰۷ در آمستردام هلند متولد و در ۱۷ سپتامبر ۱۹۸۵ درگذشت، در آمستردام حقوق و اقتصاد خواند و در سال۱۹۳۰ موفق به اخذ مدرک کارشناسی با درجه عالی در این رشته شد.

پس از آن پولاک به فلسفه روی آورد و در خلال جنگ جهانی دوم به نگارش تز دکتری خود پرداخت و در سال ۱۹۴۶ در رشته فلسفه فارغ‌التحصیل شد. او از آن زمان به بعد مطالعات خود را بر روی آینده انسان و جامعه متمرکز کرد. پس از این سال ها پولاک در حوزه های گوناگونی به فعالیت پرداخت، از جمله تدریس در رشته جامعه شناسی در دانشگاه اراسموس نتردام، مشاور شخصی وزیر آموزش و پروش از سال های ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۲ در حوزه هنر و علوم و عضویت در هیأت مدیره طراحی شهری در هلند. هم چنین پایه گذاری تعداد زیادی از پروژه های بلندمدت در هلند توسط او انجام می گرفت و دبیرکل جامعه بین‌المللی برای ارزیابی فنی بود. پولاک هم  چنین در مشاغلی هم چون بانکداری و تجارت نیز مشغول بود. در کنار فعالیت های علمی و اجرایی، پولاک در حوزه سیاست نیز فعال بوده و به عنوان یک سوسیال دموکرات، نماینده حزب کارگر بود. بعدها خود او از جمله بنیان گذاران حزب سیاسی DS10 در هلند شد.

پس از پایان جنگ جهانی دوم فرد پولاک فعالیت های وسیع تری را در حوزه آینده پژوهی در پیش گرفت و کتاب ها و مقاله های پرشماری را در رابطه با اهمیت چشم‌انداز و تأثیرات شگرف آن بر حیات ملت ها به نگارش درآورد.

کتاب «انسان در جست‌وجوی معنا» که یکی از کتاب های مشهور فرد پولاک است در سال های پس از جنگ جهانی دوم منتشر شد و مفهوم چشم انداز را به طور جدی مورد توجه قرار داد. در این کتاب، پولاک یک بنیان منطقی برای مفهوم پیش‌بینی هنجاری ارائه داد (پیش‎بینی هنجاری معطوف به این است که چه چیزی در آینده باید رخ بدهد؟ با این توصیف هر چشم‌انداز را می توان یک پیش‌بینی هنجاری به شمار آورد).

به عقیده پولاک، سرنوشت و سرانجام ملت‌ها و تمدن‌ها قبل از هر چیزی به چشم‌انداز آن ها از آینده بستگی دارد و با مطالعه نمونه‌های واقعی از تاریخ یونان، روم، اسپانیا، انگلیس و امریکا تلاش می‌کندکه مدعای خود را به اثبات برساند. پولاک در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که کشورهای موفق ابتدا با رویا آغاز کردند و سپس آن را به چیز مهم تر و قوی‌تری تبدیل کردند؛ چیزی که پولاک آن را «چشم‌انداز روشن» می‌نامد.

از منظر پولاک، رسیدن به آن چشم‌انداز روشن در نگاه اول، نتیجه رویا و عمل است. او تأکید می کند که چشم‌اندازهای بزرگ مقدمه‌ای برای موفقیت‌های بزرگ‌اند.

پولاک این الگو را در نمونه‌های مکرری کشف می‌کند و می‌نویسد: همیشه در ابتدا رهبران، چشم‌انداز روشنی از آینده ترسیم می‌کنند و به دنبال آن‌ها، جوامع این چشم‌اندازها را می‌پسندند و می‌پذیرند و از آن حمایت می‌کنند و بالاخره در نهایت با همکاری هم دیگر به آن چشم‌انداز می‌رسند. در یونان این الگو تحقق پیدا کرد و نیز در رم، اسپانیا، ونیز و … .

نکته قابل توجه این که بسیاری از ملت های موفق نه منابع مناسبی داشتند و نه جمعیت قابل قبولی. حتی اغلب شان برتری استراتژیک هم نداشتند. در حقیقت آن ها بر خلاف جهت جریان آب شنا می‌کردند و تنها چیزی که داشتند چشم‌اندازی روشن و آشکار از آینده‌شان بود و عنصر اصلی موفقیت آن ها هم همین بود.

در این کتاب مطرح شده که این امر در مورد جوانان و نوجوانان، به‌ویژه جوانان صدق می‌کند؛ یعنی هر کدام از آن‌ها که چشم‌انداز و بینشی روشن داشته باشند به نتیجه هم خواهند رسید. پس اگر کودکان و نوجوانان و جوانان ما گفتند که در آینده می‌خواهند چه کاره شوند حتی اگر در ذهن شما غیرممکن بود به رویاهای آن‌ها بی‌توجهی نکنید بلکه آن‌ها را تشویق کنید. در مجموع پولاک معتقد است جمع‌هایی که دارای تصویر مثبت از آینده شهودی و فطری هستند پیشرفت می‎کنند به‌ویژه بشر امروز، نیاز به تصویر مثبت از آینده جهت خلق فردایی جدید دارد. آینده روشن است و ما می‎توانیم برآن نفوذ داشته باشیم.

دیگر کتاب بسیار مهم و ارزشمند پولاک، «تصویر آینده» نام دارد. اولین مطالعه فلسفی نظام مندِ مرتبط با نقش «تصاویر آینده» در فرهنگ‌های گوناگون و در طول تاریخ را می‌توان در کتاب «تصویر آینده» یافت. پولاک در این کتاب که در دهه ۱۹۵۰ نوشته شده است، تصورات آرمانی از آینده و رابطه آن‌ها با فرهنگ و افت و خیز  تمدن ها را بررسی کرد. پولاک به عنوان یک ایده‌آل‌گرای تاریخی مدعی است که ایده یا اندیشه، به‌ویژه اندیشه‌های معطوف به آینده، محرک‌های اصلی تاریخ هستند که نوع بشر را به قلمرویی دیگر هدایت می‌کنند.

وی در پاسخ به نظریه تغییر تاریخی و فرهنگیِ چالش ها و پاسخ‌های آرنولد تویین بی نوشت: تا زمانی که تصویر از آینده مثبت و رو به رشد است فرهنگ جامعه رو به رشد و شکوفایی است و وقتی این تصویر رو به زوال بگذارد و سر زندگی‌اش را از دست بدهد فرهنگ بقا پیدا نمی‌کند و از بین می‌رود. پس پرسش نخست، شرح چگونگی افت و خیز تمدن‌ها نیست، بلکه شرح ایجاد تغییرات موفقیت‌آمیز در تصاویر آینده است. وقتی پولاک بر مبنای فلسفه تاریخی خود به مطالعه دوران مدرن پرداخت به نتیجه تکان‌دهنده‌ای رسید: به دلیل مرگ آرامِ تمام تصاویر معادی و آرمانی از آینده، تصاویر آینده از دنیای مدرن دچار جابه جایی شده‌اند.

فرد پولاک براین باور بود که این گذار از دنیای مدرن به دوران پسامدرن که شاید به بهترین وجه می‌توان آن را زمان آخر یا مرحله آخر نامید به دلیل تغییر در معنویات است که این خود ناشی از تخریب کل تصاویر آینده است. افزون بر این، برای اولین بار در تاریخ تمدن غرب، هیچ شوقی برای درک تصویرهای نو از آینده وجود ندارد. در واقع برخلاف تمام اعصار قبل، این دوره حمله پرخاشگرایانه علیه تصاویر آینده انجام داده است. انسان قرن بیستمی به صورت فعال، جامعه و تمدن بدون آینده‌ای را دنبال می‌کند.

در این اثر گران‌بها صرف نظر از ادعاهای تحقق نایافته در مورد زوال غرب که حداقل هنوز نشانه‌های جدی از آن نمی‌بینیم، پولاک به درستی بر نقش تصاویر آینده در ساخت و پیشرفت تمدن‌ها و فرهنگ‌ها تأکید کرده است. هرچند این کتاب حدود ۶۵ سال پیش به تحریر درآمده است اما هنوز خواندن آن برای پژوهشگران حوزه آینده‌‌‌نگاری، تغییرات اجتماعی و توسعه می‌تواند بسیار آموزنده باشد.

منبع: ماهنامه نامه آینده‌پژوهی، شماره ۳۶، شهریور ۱۳۹۵

 

منابع:

۱www.Fred Polak, horoscope -Astro-Databank

۲www.parlement.com/id/vg09ll4tekwr/f_l_fred_polak

  1. پایگاه اینترنتی «یادداشت های یک آینده پژوه»

ارسال نظر برای این پست بسته است.