پایگاه اینترنتی آینده پژوهی

گام‏های آینده‏پژوهی (بخش دوم)

2,017


[ دکتر سعید خزائی ]
ماهیت دانش‏پایه‏ی آینده‏پژوهی
انتشار ویژه‏نامه‏ی فیوچرز[۱] در سال ۱۹۹۳، نخستین گام برای ایجاد بخش‏هایی از دانش آینده‏پژوهی بود. شکل یک، عناصر اصلی الگویی ساده را نشان می‏دهد که برای نیل به این هدف پیشنهاد شده است. این الگو از چندین لایه عنصر قابل شناسایی و هم‏پوشانی تشکیل شده است. بهتر آن است که برای بررسی اهداف تحلیلی، این لایه‏ها را از یکدیگر جدا کنیم. در حقیقت این لایه‏ها با یکدیگر ارتباطی تنگا‏تنگ داشته و از منظر کارکرد، تفکیک‏ناپذیر هستند. در این الگوی ساده و در همین حال گویا، لایه‏گذاری عناصر اصلی و بازنمایی رابطه‏ی مستحکم آن‏ها به شناسایی حوزه‏ی مطالعات آینده منجر می‏شود. ناگفته پیدا است که بسیاری از این عناصر، با بسیاری از حوزه‏ها و مقوله‏های خارج از مطالعات آینده‏ دارای وجوه مشترک هستند. نقاط و حوزه‏های هم‏پوشانی به شناسایی ترکیب داخلی عناصر کمک می‏کند (این هم‏پوشانی با پیکان‏های عمودی مشخص شده است).
ترکیب خارجی (پیکان‏های افقی) از طریق ارتباط‏های بعدی با سایر حوزه‏ها مانند برنامه‏ریزی بلندمدت، مطالعات سیاست پژوهی، توسعه و سایر امور پدیدار می‏شود. استعاره‏ی (لایه‏ی نخست در شکل یک) مجموعه مفاهیم هسته‏ای برای خلق استعاره‏ی دوم یعنی دانش پایه است. باید یادآور شد که از واژگان “هسته” و “پایه” به معنای مفاهیم مورد توافق و بدیهی که پایه و اساس مطالعات آینده را شکل می‏دهند، استفاده نشود، بلکه آن‏ها خوشه‏های پدیده‏های مفهومی، روش‏شناسی، اجتماعی و فرهنگی هستند که در فرایندی اجتماعی ساخته می‏شوند.
عناصر لایه‏ی نخست، به طور مداوم ایجاد می‏شوند، مورد نقد و بررسی قرار می‏گیرند، از بین می‏روند، مفهوم سازی دوباره می‏شوند و فرمول‏بندی‏های جدیدی را پذیرا می‏شوند. دانش پایه در این حالت نشانگر مجموعه‏ی تصایری از فرایندهایی پویا است. در ادامه‏ی این مبحث، عناصر الگوی یاد شده و چگونگی رشد و گرایش این چارچوب به سمت سه بخش نخست مجموعه‏ی دانش پایه‏ی آینده‏پژوهی بررسی و مطرح خواهد شد. برای انجام این کار بخش کوچکی از این روند تکاملی رو به رشد را برجسته می‏سازیم. با تعمیم این اقدام در عرصه‏ای گسترده‏تر، نمونه‏های متفاوتی از دانش پایه پدیدار خواهد شد.
۱٫ زبان، مفاهیم و استعاره‏ها
زبان، مفاهیم و استعاره‏های حوزه‏ی آینده‏پژوهی را می‏توان خاستگاه اندیشه‏ی مقدماتی و منابع نمادین مطالعات آینده تلقی کرد. مفاهیمی همچون “بدیل‏ها”، “گزینه‏ها”، مسایل قابل بررسی قرن بیست و یکم” و “تداوم روند” منابع نمادینی را فراهم می‏آورند که اندیشیدن به آینده را امکان‏پذیر می‏سازند. اگر بخواهیم به زبان استعاره سخن بگوییم، این مفاهیم “تخته‏ی پرش” یا “سنگ‏بنا”ی فهم و ادارک آینده هستند. چنان چه این مفاهیم توسعه یافته و تحلیل شوند، موجب آن می‏شوند که مفاهیم آلوده‏ به ابهام و ناپایداری از شفافیت و وضوح بیشتری برخوردار شوند و شکل روشن‏تری بگیرند. استعاره‏ها کاربرد ویژه‏ای در ترسیم آینده دارند که بخشی از آن از طریق راه‏های پویای موجود، به سازمان‏دهی و شکل بخشیدن به ساختارهای مفهومی می‏پردازد.
۲٫ نظریه‏ها، ایده‏ها و تصاویر
“سنگ‏بنا”های نمادینی را در بخش پیشین از آن‏ها یاد شد، می‏توان در ساختار قدرت و خلق دیدگاه بزرگ گرد هم آورد. برای مثال “ترسیم چشم‏انداز جهانی” یا “فرهنگ خرد” گزاره‏های فراوانی را با خود به همراه دارند که می‏توان از آن‏ها در آشکارسازی وجوه مهم گزینه‏‏های آینده یا کنونی کمک گرفت. آینده را نه تنها از طریق نظریه‏هایی مانند تحول، پیشرفت، آشوب، ثبات، پایداری، عملکرد و شکل‏های نوین اجتماعی، بلکه از جهات و روش‏های فراوانی می‏توان بررسی و مطالعه کرد. برخی از این جنبه‏ها را می ‎توان از طریق خلق تصاویر دیداری یا ادبی به بهترین شکل ممکن مطالعه و بررسی کرد.
تصاویر آینده متداول و فراگیر هستند، اما با این وجود هنوز هم در حال مطالعه و بررسی هستند و در تمام سطوح جامعه موضوع بحث و مذاکره هستند. تصاویر آینده در سال‏های واپسین سده‏های بیستم، فناوری مدار یا ناکجا آبادی بودند؛ این دو رویکرد را می‏توان به شیوه‏ای سودمند مورد بررسی و نقد قرار داد و با گونه‏های در حال پیدایش مانند ادبیات علمی ـ تخیلی، هنر و فرهنگ‏های غیر غربی مقایسه کرد. همان‏گونه که در ادامه خواهد آمد، چنین اقدام‏هایی در حوزه‏ی مطالعات آینده مورد بی‏توجهی قرار گرفته‏اند. این بی‏توجهی ناشی از تاثیر طیف گسترده‏ای از سنت‏های آینده‏پژوهانه، فرهنگ‏ها، شناخت شناسی و دیگر شیوه‏های ادارک بوده است.
۳٫ ادبیات
مطالعات آینده‏پژوهی، از ادبیاتی بسیار غنی‏ برخوردار است. آشنایی با این ادبیات سرشار دسترسی به تاریخ، خطوط تحقیق، مواد فکری و کاربردی این حوزه را ممکن می‏سازد. در نتیجه آموزش و تحقیقات به میزان قابل توجهی مرهون این ادبیات است. در این حوزه دو شاخه‏ی بزرگ وجود دارد. هسته‏ی حرفه‏ای ادبیات آینده‏پژوهی در قالب ۲۵۰ کتاب کلیدی از نویسندگان سراسر جهان انتشار یافته است. نشریات نیز نقشی کلیدی در باروری گفتمان و ایده‏های تازه، اشاعه‏ی نقدها و فراهم‏سازی یک شبکه‏ی حمایت نظام یافته، برعهده دارند؛ نشریاتی مانند فیوچرز، فصل‏نامه‏ی تحقیقات آینده‏پژوهی، برنامه‏ریزی بلندمدت، پیش‏بینی فناوری و تغییر اجتماعی از این دسته هستند. بخش دیگر ادبیات آینده‏پژوهی نوشته‏های فکری یا افسانه‏های تخیلی است. در حالی که بخش قابل توجهی از کار آینده‏پژوهی بر محور خرد، منطق، برون‏یابی و تحقیق استوار است، اما افسانه‏ها علمی بر منابع مختلفی ـ به طور عمده تخیل و بازی و خلاقیت ـ استوار است (برای مثال تمرین تخیلی چه می‏شد اگر …؟ یا تخیل تاریخ‏های بدیل). آی.اف. کلارک و دیگران به روشنی، تاثیر ادبیات تخیلی بر فرایندهای اجتماعی، فرهنگی و فناورانه را اثبات کردند. با وجود برخی محدودیت‏ها و کاستی‏ها، این ادبیات منبعی سرشار و الهام بخش برای آن دسته از افرادی است که دورتر از آینده‏ی نزدیک می‏اندیشند.
۴. سازمان‏ها، شبکه‏ها و دست‏اندرکاران
سازمان‏ها و شبکه‏های فراوانی دست‏اندرکار حوزه‏ی آینده‏پژوهی هستند. از این میان دو سازمان بر مطالعه‏ی آینده تمرکز یافته‏اند: انجمن آینده‏ی جهانی و فدراسیون جهانی آینده‏پژوهی این سازمان‏ها در ایالات متحده مستقر بوده و در سراسر جهان عضو دارند. این دو سازمان جهانی به نیازهای گسترده و روزافزون اغلب آینده‏پژوهان از طریق انتشار مقالات، طرح‏ها و نشست‏های گوناگون پاسخ می‏دهند. افزون بر این، شمار زیادی از سازمان‏های تخصصی و حرفه‏ای در سراسر جهان پراکنده هستند که با عنوان “موسسات آینده‏نگاری” طبقه‏بندی می‏شوند. افزون بر این، بیش از یکصد سازمان در سطح جهان وجود دارد که بر روی جنبه‏های ویژه‏ای از فعالیت‏های آینده‏پژوهانه تمرکز یافته‏اند. دسته‏ی اخیر پیشگامان یا سازمان‏های راهبردی هستند که زمینه و بستر لازم برای نوآوری اجتماعی و تحقیق را فراهم می‏سازند. هم‏پوشانی این کانون‏های معطوف به آینده، دامنه‏ی متنوع و گسترده‏ای از سازمان‏های مرتبط با آینده‏پژوهی ـ از جمله سازمان‏های غیردولتی، مراکز مشاوره، سازمان‏های دولتی و دیگر گروه‏های فراملی ـ را شامل می‏شود که برخی از آن‏ها با یونسکو در ارتباط هستند. طی سال‏ها اخیر طیف گسترده‏ای از شبکه‏های اینترنتی پای به عرصه‏ی گذارده‏اند که جنبه‏های مختلف و متنوع آینده‏پژوهی را در اکنون توجه خود قرار داده‏اند.
آینده‏پژوهان اقدام به تولید، پالایش و کاربست دانشی رسمی می‏کنند که مسیر خود را در ادبیات آینده‏پژوهی خواهد یافت. اگر زبان، مفاهیم واستعاره‏ها پایه‏ی نمادین مطالعات آینده‏پژوهی را می‏سازند، دست‏اندرکاران آینده‏پژوهی نیز نیروی انسانی، فکری و کاربردی موردنیاز را فراهم می‏کنند. آینده‏پژوهان از این حوزه‏ی نوخاسته برای بررسی احتمال‏ها و طرح‏های مختلف استفاده می‏کنند و نتایج این اقدام به روش‏های مختلف بر فرایندهای اجتماعی اثر می‏گذارد؛ اما مهم‏ترین اثر آن، نیرومندسازی ساختارها و نوآوری‏های اجتماعی است.
۵٫ روش‏شناسی‏ها و ابزارها
روش‏شناسی‏، هسته‏ای آینده‏پژوهی کاربردی است. همان‏طور که نظریه‏پردازی‏ها، ساختارهای تازه‏ای از مفاهیم جاری پدید می‏آورند، روش‏شناسی‏ها نیز افزایش نیروی فکری و کاربردی ایده‏ها و نظریه‏ها را به دنبال دارند. روش‏شناسی‏های تجربی عبارتند از: پایش محیط و دیده‏بانی، تحلیل سناریو، ماتریس‏های تاثیر متقاطع، روش دلفی، مدیریت راهبردی و پیش‏بینی، مدل‏سازی ملی و جهانی. روش‏شناسی‏های تفسیری نیز شامل روش‏هایی به این شرح هستند: نقد مثبت، تحلیل گفتمان، تحلیل لایه‏ای و کارساخت اجتماعی. با ترکیب عناصری خاص در توالی‏های سودمند، می‏توان روش‏شناسی‏های کارآمدتر و پایدارتری پدید آورد. رویکردها و نگرش‏های مبتنی بر این ترکیب عبارتند از: “آینده‏نگاری” گوده، “مدیریت موضوعات” کوتس و روش کست که توسط انزر و نانوس توسعه یافت. روش‏شناسی‏های تعمیم یافته و گسترده، کاربرد وسیعی در برخی دولت‏ها و محیط‏های سازمانی دارند؛ اما متاسفانه به ندرت در امر آموزش به کار می‏روند. ابزارهای آینده‏پژوهی، نمونه‏های ساده‏ای از برخی روش‏شناسی‏ها یا کاربردهای عملی ماخوذ از مفاهیم و ایده‏های آینده‏پژوهانه هستند. آن‏ها شامل مواردی نظیر خطوط زمانی، شبکه‏های آینده، شبکه‏ی فضا/زمان، ارزیابی ساده‏ی فناوری، راهبردهای پاسخ‏گویی به نگرانی‏ها و مواردی از این دست می‏باشند. این قبیل ابزارها در یک بازه‏ی زمانی سی‏ساله، یعنی درست از هنگامی که نخستین دوره‏های آموزشی آینده‏پژوهی در حدود سال ۱۹۶۶ میلادی برگزار شد، توسعه یافته و به کارگرفته شده‏اند.
۶٫ جنبش‏های اجتماعی و نوآوری‏ها
نقش آفرینی، گستره و میزان مشارکت جنبش‏های طرفدار صلح، زنان، محیط زیست و نظایر آن در حوزه‏ی آینده‏پژوهی مورد بحث و مناقشه است. برخی، این جنبش‏ها را در ارتباطی نزدیک با آینده‏پژوهی می‏دانند، زیرا این حرکت‏های اجتماعی نه تنها در طرح بحث، بررسی و نظریه‏پردازی پیرامون جوامع آینده دخیل هستند، بلکه در حال حاضر نیز برای ایجاد تغییر و اصلاحات اجتماعی وارد میدان مبارزه شده‏اند. در نتیجه این جنبش‏ها با یکی از اهداف آینده‏پژوهانه که ایجاد تغییراست، قرابت نزدیک دارند. نوآوری‏های اجتماعی نیز همه‏گیر بوده و مطالعه‏ی آن کار دشواری نیست. فرایند نوآوری‏های اجتماعی را می‏توان آموزش داد و فرا گرفت.

ارسال نظر برای این پست بسته است.