نویسنده: امیرحسین رهبر (دانشکده علوم و فنون نوین، دانشگاه تهران)
نظام های نوآوری
نظام نوآوری شبکهای از نهادها در یک مرز مفروض
(اعم از ناحیهای (استانی، ایالتی مانند یکی از مقالاتی که ضمیمه
کردم)، ملی، منطقهای و بینالمللی) میباشد که فعالیتها و تعامل آنها باعث
توسعه، ورود، اصلاح و اشاعه تکنولوژیهای
جدید می شود. جالب آنکه با وجود روندهای اخیر نظیر جهانی سازی، هنوز هم سطح ملی از
اهمیت خاصی برای تحلیل نظامهای نوآوری برخوردار است.
نباید از نظر دور داشت که تقسیمبندی بازیگران فناوری و نوآوری کشور
به سه دستهی صنعت، دولت و دانشگاه از جایگاه ضعیفی برخوردار است. چرا که اجزای
درگیر در حوزهی فناوری و نوآوری کشور و ارتباطات و عرفهای میان آنها فراتر از
این تقسیمبندی سادهاست. و نظام ملی نوآوری زادهی همین دغدغه است. نقش هر کدام از
دستگاه ها در مراحل مختلف عناصر تشکیل دهنده این نظام مشخص و معین است. در نظام
فعلی نوآوری که چندان پاسخگوی نیازهای علمی و فناوری کشور نبوده، بیشتر دولت و
دانشگاه ها محور توجه بوده اند. در حالیکه در نظام نوآوری سیستمی و کارآمد به نقش
همه دستگاه ها و نهادها مثل قوه قضاییه، وزارتخانه های کلیدی مثل صنایع و معادن،
وزارت علوم و آموزش و پرورش توجه و از سوی دیگر به نقش سازنده صنعت و بخش خصوصی و
بنگاه های تولید تاکید می شود.
طبق
نتایج یکی از مقالات ایرانی در پایین ترین سطح نقشه استراتژی باید سرمایه اجتماعی
به عنوان زیرساخت نظام ملی نوآوری قرار گیرد و نظام ملی نوآوری نیز به نوبه خود
زیرساخت توسعه اقتصادی است که در بالاترین سطح نقشه استراتژی قرار خواهد گرفت. و این نشان میدهد که نظام ملی نوآوری یک مفهوم معلق در آسمان نیست
و باید در کنار سایر مفاهیم توسعهای مورد توجه قرار گیرد.
نقطهی جالب توجه دیگر این است که نظام ملی نوآوری
به شدت تحت تأثیر مفهوم نهادگرایی در علوم اجتماعی قرار دارد و هر پیشرفتی در آن
حوزه میتواند به بهبود در نقشههای جامع علمی-فناوری منجر شود. مثلاً در میانآیندگی
(intercurrence) و جاسازی کردن (embeddedness) از
جملهی این مفاهیم است که David M. Hart ابراز امیدواری کرده در آینده منشا بهبود در تنظیمِ نظام ملی
نوآوری باشد.
بازیگران نظام های ملی نوآوری کشورهای مختلف
درظاهر با هم متفاوتند ولی اغلب کارکردهای مشترکی دارند. آنچه که از تعریف
صرف نهادها (به مثابهی زیرساختها) مهمتر
است شیوهی چینش و تقسیم وظایف بین آنهاست. مثلاً یکی از پژوهشگران انباشتگی
نقشهای مختلف روی NSTDA را یکی از علل مهم شکست
تایلند میداند.
ممیزی نظام های نوآوری مبحث مهمی است که بر مبنای رویکردهای مختلف به
این نظام ها میتواند به انحائ مختلف تعریف شود. روش پرهزینهی نگاشت نهادی و
دستور العمل اسلو (تعریف شاخصهای نوآوری) از جانب استاد محترم مورد اشاره قرار
گرفت. در مقالاتی که من ضمیمه نمودم ۲ روش دیگر نیز مطرح شده است که الیته این
روشها مستقل از یکدیگر نیستند. در یکی از مقالات الگوبرداری (Benchmarking) با توجه به ماهیت ارگانیکی نظام های نوآوری برای
تعیین درجهی کارایی(x-efficient) و اثربخشی (x-effective) بهکار گرفته شدهاست. البته میدانیم که استعمال این رویکرده
منوط به کشفِ یک best practices که شرایط بومیاش به ما
نزدیک باشد.
روش دیگر
را تعدادی محقق چینی بر مبنای یک رویکرد سیستمی نسبت به ارزش خلق شده در نظام
نوآوری ارائه نمودهاست. این رویکرد به نظام نوآوری به مثابهی یک سبد از پروژها
مینگرد لذا در این میان هم مدیریت تکتک پروژهها مهم است و هم مدیریت پرتفولیو
به نحوی که بین پروژههای مختلف همافزایی صورت پذیرد و د ادامه سه متغیر مختلف به نامهای:
element efficiency, integration efficiency , structureefficiency
تعریف میکند
و سعی میکند ارزش خلق شده را در غالب این سه متغیر بسنجد و لذا به نوعی جامعِ هر
دو رویکرد خرد (رویکردهای مبتنی بر قابلیت) و کلان (نهادی) میباشد.
مهمترین مبحثی که از مباحث مربوط به عنوان
این هفته درس جلب توجه کرد و آموختم عبارت بود از:
·
نظام های
نوآوری، Path-dependence هستند. بدین معنا که
نسبت به نقطهی آغاز بسیار هستند و وضعیت تصمیمگیری های گذشته و جهتگیریهای توسعهی اقتصادی که از سالها پیش از شناسایی نظام
نوآوری لحاظ گردیدهاند فوقالعاده در تعیین مسیر آینده سیستم و شناسایی مزیتهای
بالقوه و بالفعل کشور مهم هستند. مثل بسیاری از روشهای ابتکاری تحقیق در عملیات که
نقطهی آغاز میتواند روی نقطهی بهینهیِ نسبیِ مکشوف تأثیر گذارد.
·
با توجه
به تجربهی ناموفق تایلند، فقدان توجه کافی به سیاستهای توسعه تکنولوژی و
نوآوری و در عوض توجه بیشتر به موضوع ایجاد اشتغال از دامهای پیشروی کشور
ماست.
·
به نظر
نمی رسد ما برای کارآمدسازی نظام ملی نوآوریمان نیاز گستردهای به ساختن نهادهای جدید داشته باشیم بلکه لازم است سازمانها و
نهادهای موجود و ارتباطات بین آنها را باز مهندسی کنیم.
مطالبی که مایلم در کلاس راجع به آن
توضیحاتی ارائه بفرمایید:
- اجزای
نگاشت نهادیِ کشورهای مطرح و صاحبنام، کامل نیست مثلاً در نقشه ی نگاشت نهادی
آلمان اصلا به مجلس اشاره نشده و هیئت دولت نیز در حد چند وزارتخانه ی فدرال دیده
شده گرچه همه می دانیم که که نهاد قانونگذاری بسیار مهم است. در ضمن شیوه وصل کردن
خطوط در نگاشت نهادی کشورهای مطرح مانند نروژ، آلمان، انگلستان و ژاپن، برایم سوال
برانگیز است زیرا بر خلاف نگاشت نهادیِ نقشه جامع علمی ما که از لحاظ خطوط ارتباطی
بسیار شلوغ است، نقشه های آنها از نظر خطوط ارتباطی بسیار ناقص است و به نظر میرسد تعمداً برخی از خطوط رسم نشده است.
آیا
نقشه ی جامع علمی کشور ما و نگاشت نهادی آن به نوعی بیانگر نظام ملی نوآوری ماست؟